آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

مسافرکوچولو

خلاصه ای از سفرم به دریا

سلام مابرگشتیم از سفر بگم که روز جمعه 14 شهریور شروع شد صبح زود به مقصد تهران من بر خلاف تصور مامانی تمام طول راه دختر خوب وآروم ونازنینی بودم واصلا اذیت نکردم ظهررسیدیم تهران ورفتیم خونه ی خاله که خاله با سینی اسفند وگل یاس به استقبالمون اومدگلای یاس رو بارانی چیده بود وریخته بود توی کاسه ی آب وکنار اسفند گذاشته بود خلاصه استراحت کردیم ودوش گرفتیم ونهار خوردیم وگل گفتیم وگل شنفتیم وصاحب کلی سوغاتی خوشگل هم شدیم آخه خاله وبارانی وآبجی هانیه تازه از ترکیه برگشته بودن صبح روز شنبه حرکت کردیم به سمت شمال به اتفاق خاله اینا عزیز ودائی اینا وباز هم من دختر خیلی خوبی بودم وظهررسیدیم بابلسر ونهار رفتیم رستوران وبازم مهمون خاله بودیم وبع...
28 شهريور 1393

سفر

سلام من آیدا کوچولو ی خال خالی به سفر میروم خال خالی شدم واسه اینکه دو سه شب پیش یه پشه ی ناقلا نیشم زده فراوون به زودی با عکسها وخاطرات شیرین سفر برمی گردم (راستی من 2روزه که میشینم واز دیروزم یهو با روروئکم راه میرم وبه همه جا سرک میکشم) ...
13 شهريور 1393

روزدخترمبارک

سلام میلاد حضرت معصومه وروز دختر مبارک دیشب مامانی وبابائی وداداشی برای من یه جشن کوچولو گرفتن البته کیک نداشتیم چون همه ی کیکا خامه یا به نوعی لبنیات دارن ومن آلرژی دارم  شمع وگل وکادو که یه جفت گوشواره ی حلقه ای بود وبابائی امروز محل کارش به همه به مناسبت روز دختر وبه افتخار من شیرینی داد اینم کادوی نازم مامان نوشت:دختر بودن یعنی سرشاراز عاطفه ومهر وعشق وزیبائی وزلالی بودن یعنی سرشار بودن از همه ی خوبیها وپاکیها دخترداشتن یعنی لایق بخشش ورحمت ومغفرت پروردگار شدن آن روز که تو آمدی من بخشیده شدم  ،زلال شدم وسرشارشدم از معصومیت کودکانه آیدای نازنینم همه ی روزها روز توست روزت مبارک ... ...
6 شهريور 1393

آیدا از 7 تا 8 ماهگی

سلام من دنیای اطرافم رو همچنان از طریق لمس با دستام وچشیدن کشف میکنم واسه همین به همه چیز دست میزنم وهمه چیز رو هم میچشم اول عکسهای ماجرای یه صبونه اینجا آغاز نقشه اول بره سراغ قرمزه حالا برم سراغ اون طلائیه وآیدای عسلی واینم چای حالا یه کم بیخیال بخور بخور بریم سراغ اولین انتخاب وخرید من این کلاه خوشمزه رو خودم انتخاب کردم خوب حالا مزشم بچیم ببینم خوبه یا نه!   اینجا سوار دوچرخه ی آبجی سوگندم شدم واینجا یه رو ز که مامانی مهمونی داشت ومن با خانوم کوچولوها عکس گرفتم(بچه ها به ترتیب دینا جان ومن بغل زهرا جان وآوای بسیار مودب وترنم جان) من عاشق گ...
3 شهريور 1393
1